پارک آسمانی و ترسناک ترین استخر جهان در سنگاپور

 

مجتمع پارک شنی آسمانی Sands SkyPark به مساحت 12 هزار و چهارصد مترمربع دارای

250 نوع مختلف درخت و 650 نوع گیاه که یکی از گرانترین کازینوهای جهان را در خود جای

داده است 24 ژوئن در سنگاپور گشایش یافت. این پارک برای پذیرش 4 هزار نفر گنجایش

داشته و در ارتفاع 200 متری بر بام سه برج 55 طبقه هتل - آسمان خراش Marina Bay

Sands قرار گرفته و این سه برج را بهم متصل می کند ضمن اینکه ترسناک ترین استخر جهان

 نیز در آن قرار دارد که در بالای طبقه ۵۵ است و نمای شهر به زیباترین حالت در حال شنا قابل

 مشاهده است.

مساحت این پارک برابر با مساحت سه زمین فوتبال است و استخری به طول 152 متر را در

خود جای داده که بزرگترین و ترسناک ترین استخر روباز جهان در چنین ارتفاعی است. طول

این استخر ۱۵۲ متر است و همانطور که در تصاویر می بینید دارای لبه نیست و اگر شما به

کناره ها بروید به جای اینکه به پایین سقوط کنید به درون یک حوضچه می افتید که دور تا دور

این استخر را فرا گرفته و نقش دیگر آن پمپ کردن آبی است که از کناره های استخر به پایین

 می ریزد و برگرداندن دوباره آن به داخل استخر است. این پارک توسط Moshe Sadie طراحی

 شده. هزینه ساخت این مجتمع بمبلغ 8 میلیارد دلار توسط سرمایه گذاران تامین شده است و

 سرمایه گذار اصلی آن، شرکت Las Vegas Sands آمریکاست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیرمرد و دختر

 


 

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .


پیرمرد از دختر پرسید :


- غمگینی؟


- نه .


- مطمئنی ؟


- نه .


- چرا گریه می کنی ؟


- دوستام منو دوست ندارن .


- چرا ؟


- جون قشنگ نیستم .


- قبلا اینو به تو گفتن ؟


- نه .


- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .

 


- راست می گی ؟


- از ته قلبم آره


دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.


چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!

 

     -----------------------------------------------------------------------------

   به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد / حتی با یک حرف ساده

 

پیرمرد

 

 

پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها

برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!روستا زاده پیر

جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد

شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!

هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پی مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه

برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه

 بیست اسب دیگر به خانه بر گشت!

پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟

فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر

آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد

شانسی ام؟ وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد

کودن!

چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در

سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد.

همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد!

و کشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که...؟

 

مداد

 

 

 

پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .


بالاخره پرسید :


- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟


پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :


- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .


می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .


پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .

 

- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .


- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر

 

عمرت با آرامش زندگی می کنی .


صفت اول :


می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت

می کند .


اسم این دست خداست .


او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .


صفت دوم :


گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد

 

کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .

 


پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .


صفت سوم :


مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .

 


بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم

 

 است.


صفت چهارم :


چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .


پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .


صفت پنجم :


همیشه اثری از خود به جا می گذارد .


بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی

 

هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .

 

روز پدر

 

 

 ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، مبارک باد.