0دهانت را می بویند:0

 

0مبادا که گفته باشی دوستت می دارم0

 

0دلت را می بویند0

 

0روزگار غریبی است نازنین،0

 

0وعشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند0

 

0عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.0

 

0در این بن بست کج و پیچ سرما0

 

0آتش را به سوختبار سرود و شعر فروزان می دارند 0

 

0به اندیشیدن خطر مکن،0

 

0روزگار غریبی است نازنین0

 

0آن که بر در خانه می کوبد0

 

0شباهنگام به کشتن چراغ آمده است0

 

0نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.0

 

0آنک قصابانند بر گذرگاهها مستقر0

 

0با کنده و ساتوری خون آلود0

 

0و تبسم را بر لبها جراحی می کنند 0

 

0وترانه را بر دهان0

 

0شغل را در پستوی خانه نهان باید کرد0

 

0کباب قناری بر آتش سوسن و یاس0

 

0روزگار غریبی است نازنین0

 

0ابلیس پیروز مست0

 

0سور عزای مارا بر سفره نشسته است0

 

0خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.0